تصور کنید روزی در تقویم وجود داشته باشد که در آن، پادشاه تاج و تخت را رها کند، لباس ساده بپوشد و در کنار زیردستانش بر زمین سرد بنشیند؛ روزی که در آن هیچ خونی ریخته نمیشود، هیچ شکاری صورت نمیگیرد و حتی دشمنان ستیزه را به احترامِ صلح کنار میگذارند. این یک آرمانشهر خیالی نیست؛ این توصیفی از «خرمروز» است. درست در لحظهای که یلدا با تمام سیاهیاش به پایان میرسد، ایرانیان باستان به استقبال نخستین سپیدهدم دیماه میرفتند تا تولد دوباره خورشید را نه با شکوه ظاهری، که با آیینی از جنس برابری و نور جشن بگیرند. اما چرا این روز را “خرم” نامیدند و چه رازی در نخستین جشن دیگان نهفته است که لرزه بر تن تاریکی میانداخت؟
خرمروز: میلاد خورشید و نخستین جشن دیگان
در تقویم باستانی ایران، دی ماه جایگاه ویژهای دارد. این ماه که نام آن از واژه «دادار» به معنای آفریدگار گرفته شده، ماه نیایش و بزرگداشت خالق در برابر سرمای استخوانسوز زمستان است. نخستین روز این ماه، یعنی اول دیماه، با نام «خرمروز» شناخته میشود؛ روزی که درست پس از بلندترین شب سال (یلدا) فرا میرسد و نماد پیروزی نور بر تاریکی و آغاز روند بلند شدن روزهاست.
فلسفه نامگذاری و جایگاه در تقویم
در گاهشماری ایران باستان، نام روز اول هر ماه با نام ماه یکی نیست (به جز موارد خاص). روز اول هر ماه «هرمزد» (اهورامزدا) نام دارد. بنابراین اول دیماه، روز «هرمزد از ماه دی» است. از آنجا که هر دو نام (هم دی و هم هرمزد) به خداوند اشاره دارند، این روز از قداست بالایی برخوردار بوده و آن را «خرمروز» یا «نودروز» (نود روز تا نوروز) مینامیدند.
این جشن، نخستین جشن از چهار جشن «دیگان» است. در تقویم باستانی، روزهای اول، هشتم، پانزدهم و بیستوسوم دی ماه همگی متعلق به آفریدگار بودند و جشن گرفته میشدند، اما خرمروز به دلیل تقارن با انقلاب زمستانی، شکوه دیگری داشت.
خرمروز و پیوند با خورشید (میترا)
ایرانیان باستان بر این باور بودند که در شب یلدا، تاریکی به حداکثر قدرت خود میرسد، اما درست در لحظه پایان این شب، نور دوباره متولد میشود. خرمروز، روز «میلاد خورشید» است.
شکست اهریمن: با طلوع خورشید در اول دی، قدرت اهریمن (تاریکی) رو به زوال میرود.
آیین میتراییسم: این روز در آیین مهر یا میتراییسم اهمیت بنیادین داشت. رومیان نیز بعدها به تقلید از این آیین، ۲۵ دسامبر را به عنوان میلاد «سول اینویکتوس» (خورشید شکستناپذیر) جشن میگرفتند که ریشه در همین باورهای ایرانی دارد.
آداب و رسوم خرمروز
خرمروز جشنی مردمی و سرشار از صلح و برابری بود. ابوریحان بیرونی در کتاب «آثارالباقیه» به تفصیل درباره سنتهای این روز نوشته است. برخی از مهمترین ویژگیهای این جشن عبارت بودند از:
۱. روز برابری و عدالت
یکی از زیباترین سنتهای خرمروز، تعطیلی سلسلهمراتب اجتماعی بود. در این روز، شاهان لباس ساده میپوشیدند، بر زمین مینشستند و با عامه مردم همسفره میشدند. برده و ارباب، کارگر و کارفرما در یک سطح قرار میگرفتند. این حرکت نمادی از این باور بود که در پیشگاه آفریدگار، همه انسانها با هم برابرند.
۲. استراحت و صلح
در خرمروز، شکار کردن و خون ریختن (حتی ذبح حیوانات برای خوراک) ممنوع بود. مردم بر این باور بودند که در روز آفرینش، نباید جانی گرفته شود. همچنین از جنگ و ستیز دوری میشد تا آرامش مطلق بر زمین حاکم باشد.
۳. پوشش سفید
رنگ سفید که نماد نور، پاکی و درخشش خورشید است، رنگ مخصوص این روز بود. مردم با لباسهای سپید به دیدار یکدیگر میرفتند تا شادی خود را از بازگشت نور نشان دهند.
۴. جشن و سرور بدون تکلف
برخلاف بسیاری از جشنهای درباری، خرمروز جشنی ساده و همگانی بود. مردم در این روز به استراحت میپرداختند و از انجام کارهای سخت خودداری میکردند تا خستگی یک سال کار را از تن به در کرده و برای نود روز باقیمانده تا بهار آماده شوند.
نمادشناسی سفره خرمروز
مانند هر جشن ایرانی دیگر، سفره و خوراک جایگاه ویژهای داشت. در خرمروز، سفرهای پهن میشد که میوههای پاییزی باقیمانده (انار، هندوانه، خرمالو) و تنقلات (آجیل) در آن قرار داشت. مصرف این خوراکیها در واقع تداوم جشن شب یلدا تا سپیدهدم خرمروز بود.
نکته تاریخی: ابوریحان بیرونی میگوید در این روز پادشاه از تخت پایین میآمد و به خدمتکاران میگفت: «امروز من برادر شما هستم؛ چرا که بقای جهان به پادشاه نیست، بلکه به کشاورز و کارگر است.»
پیام خرمروز برای انسان معاصر
در جهان پرهیاهوی امروز، بازخوانی آیین خرمروز فراتر از یک مرور تاریخی است. این جشن حاوی پیامهای عمیقی است:
ارتباط با طبیعت: درک چرخههای طبیعی و احترام به تغییر فصول.
برابری انسانی: یادآوری این نکته که مقام و ثروت نباید مانع از پیوند انسانی میان افراد جامعه شود.
امید به روشنایی: حتی در سردترین و تاریکترین زمان سال (دی ماه)، بذر نور و گرما کاشته میشود.
جمعبندی
خرمروز، جشن پیروزی امید بر یأس است. این روز نه تنها آغازی برای ماه دی، بلکه سرآغازی برای حرکت به سمت بهار و نوزایی است. ایرانیان باستان با هوشمندی تمام، طولانیترین شب سال را با جشنی بزرگ (یلدا) به پایان میبردند و نخستین طلوع پس از آن را به عنوان «روز آفریدگار» و «روز خرم» گرامی میداشتند تا به همگان یادآوری کنند که خورشید همیشه دوباره طلوع خواهد کرد.

